آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا
آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

ثمود

ثمود

بعد از وفات، حضرت هود (علیه‌السلام)، نسل پیروان او نیز به سرای باقی شتافت و نسل‌های جدیدی پا به جهان گذاشتند و اندک‌اندک رشد کردند و به تدریج، نیرنگ، شرک و کفر در آنان کارگر افتاد و شیطان توانست آنان را بفریبد و فرمان‌های شیطان را به خوبی اجرا کردند و سرسپرده او شدند، قبیله «ثمود» از همین نسل‌های جدید بنیان نهاده شد.

واژه ثمود در لغت

واژه «ثمود» از واژگان فصیح عربی و برگرفته از ریشه «ثمد» است. «ثمد» هر چیز اندک را گویند. واژه ثمود را برخی عربی به معنای آب اندک و برخی واژه‌ای غیر عربی دانسته‌اند.

وجه تسمیه ثمود

ظاهراً ثمود نام قبیله یا نام جدّ این قبیله دانسته شده است.

ثمود در منابع تاریخی

چون روایت قرآنی درباره این قوم ما به ازای توراتی ندارد، باستان‌شناسانی که به روایات تورات دست‌کم به عنوان نقطه شروع پژوهش‌های خود‌ متکی بودند، در وجود این قوم تردید کردند.

ثمود در قرآن و تورات

به قوم ثمود ۲۶ بار در قرآن اشاره شده است. در قرآن کریم ثمودیان جانشینانِ قوم عاد معرفی شده‌اند. سالم، به نقل از کوسن دو پرسوال، میان ثمودیان و حوریان در تورات مشابهتی دیده است.

ثمود در آثار برخی دانشمندان

از سده سیزدهم / نوزدهم به بعد، یافته‌های باستان‌شناسان وجود این قوم را تأیید کرد.

از جمله این یافته‌ها، کتیبه سارگن دوم (حک: ۷۲۲ـ۷۰۵ ق م)، پادشاه آشور، است که در آن از ثمودیان که منازعاتی با آشوریان داشتند‌ نام برده شده است. در نوشته‌های بطلمیوس، پلینیوس و دیودوروس نیز به ثمودیان اشاره شده است.

باستان‌شناسان تمدن ثمودی

نخستین‌بار، دواتی که در ۱۲۹۳ـ۱۲۹۴/۱۸۷۶ـ۱۸۷۷ از حِجْر (در شمال غربی عربستان) دیدن کرد مهم‌ترین کاوش‌های باستان‌شناسی تمدن ثمودی را انجام داد و سپس اویتینگ، هوبر، فیلبی، ژوسن و سووینیاک کار او را پی گرفتند و به کتیبه‌های کوتاه بسیاری به زبان ثمودی در تَبوک، تَیماء، طائف و مصر دست یافتند که تاریخ نگارش آن‌ها سده‌های چهارم پیش از میلاد تا سوم میلادی است و اغلب درباره موضوعات شخصی یا دینی است. (ثمودی پیشینه کتیبه‌ها را تا سده هشتم پیش از میلاد عقب می‌برد).

یادکرد از ثمودیان در منابع مختلف باستانی، عمدتاً مربوط به فاصله زمانی بین قرن هشتم پیش از میلاد تا قرن دوم میلادی است.

فاصله زمانی بین عاد و ثمود

میان قوم عاد (۲۴۰۰ ق م) تا ثمود نیز حدودِ پانصد سال فاصله بوده است. در برخی از مآخذ به جا مانده از ادوار متأخرتر نیز از اقوام ثمودی یاد شده است.

ورود ثمود به عرصه تمدن رومی

کتیبه دو زبانه یونانی ـ آرامی متعلق به سده دوم میلادی بیان‌گر ورود این قوم به عرصه فرهنگ و تمدن رومی است.

در همین دوره، هر چند مناسبات امپراتوری روم و اتحادیه قبایل ثمودی را به‌سختی می‌توان پی گرفت، شواهد کافی از دوستی و پیوند نزدیک میان آنان وجود دارد که به‌ویژه در همکاری رومیان در ساختن معبد رَوّافه منعکس شده است. همچنین قرائنی حاکی از نقش ثمودیان به عنوان محافظان کاروان‌های رومی است.

در سده پنجم میلادی نیز، که رومی‌ها شمال عربستان را تصرف کردند، حدود سیصد تن از قوم ثمود در لشکر امپراتوری روم در فلسطین و مصر خدمت می‌کردند و احتمالاً در حمله به نبطیان، رومی‌ها را یاری دادند.

دورنمایی از زندگی قوم ثمود

قوم ثمود، امّتی از عرب بودند که پس از قوم عاد، به وجود آمدند در قرآن حدود محل سکونت قوم ثمود معیّن نشده، ولی اشاره شده است که آنان خانه‌های خود را در «وادی» از سنگ می‌ساختند. و مسکن قوم ثمود در ساحل دریای سرخ نزدیک وادی‌القری بود، سرزمین وادی القُری (بین مکه و شام) در ناحیه حِجر، (که هم اکنون بعضی از آثار آن شهر در میان تخته سنگ‌های عظیم دیده می‌شود) می‌زیستند، و از قبایل مختلف تشکیل شده بودند و هم‌چون قوم عاد در بت‌پرستی، فساد، ظلم و طغیان غوطه‌ور بودند، و در زندگی‌شان جز انحراف و گمراهی، چیز دیگری دیده نمی‌شد. استرابون این منطقه را اگره، و پلینیوس آن را هگره ضبط کرده است. بطلمیوس حِسْما و حجاز را اقامت‌گاه ثمودیان دانسته است.

خانه‌سازی ثمودیان

آنها در ظاهر دارای تمدن پیشرفته و شهرها و آبادی‌های محکم بودند، و از قطعه‌های عظیم سنگ‌های کوهی، ساختمان می‌ساختند، و برای حفظ خود پناهگاه‌های استواری ساخته بودند، و در شهر حِجر دارای امکانات وسیع مادی و تشکیلات پر زرق و برق بودند، از این‌رو آنها را «اصحاب حِجر» می‌نامند. بر بنیاد برخی همانندی‌ها که در قرآن آمده است، «اصحاب الحجر|اَصحابُ‌الْحِجْر» مذکور در آیه ۸۰ سوره حِجْر، همان قوم ثمود است. و به تعبیر قرآن، آنها در کار زندگی دنیایشان آن‌قدر سخت‌کوش بودند که برای خود، خانه‌های امن و امانی در دل کوه‌ها می‌تراشیدند‌. در این آیه می‌فرماید:

«و ثمود الذین جابوا الصخر بالواد»

که در این آیه از ساختمان‌های قوم ثمود و این که آنان این ساختمان‌ها را با بریدن صخره‌ها و سنگ‌های کوه‌ها بنا می‌کردند، یاد شده است. همچنین مفاد این آیه می‌رساند که قوم ثمود در سرزمینی کوهستانی و پر از صخره زندگی می‌کردند. جواد علی بلندی‌های حجاز و بخشی از اردن امروزی را مسکن آنان دانسته است.

تمدن پیشرفته ثمودیان

این مطلب نشان‌گر آن است که آنها در یک منطقه کوهستانی می‌زیستند، و دارای تمدن پیشرفته مادی بودند که به آنها امکان می‌داد تا در درون کوه‌ها، خانه‌های امن تهیه کنند، تا در برابر طوفان‌ها و سیل و زلزله، در امان باشند. ولی به‌همان‌ اندازه که دل به دنیا بسته بودند، دل از امور معنوی بریده بودند، و در لجن‌زار تباهی‌ها و ستم‌ها و آلودگی‌های معنوی، غوطه می‌خوردند. حکومت ملوک‌الطوایفی، قبیلگی، ملی‌گرایی و تبعیضات نژادی، سرنوشت آنها را تعیین می‌کرد. و بر همین اساس به فساد و تباهی‌ها، دامن می‌زدند، چنان‌که قرآن در توصیف آنها می‌گوید:

«وَ کانَ فِی الْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یفْسِدُونَ فِی الْاَرْضِ وَ لا یصْلِحُونَ؛

آنها (قوم ثمود) در آن شهر (حِجر) نُه گروهک و قبیله بودند که فساد در زمین می‌کردند، و برای اصلاح خویش اقدام نمی‌نمودند»‌.

بت‌های ثمودیان

قوم ثمود، دارای هفتاد بت بودند، چندین بت‌کده داشتند، بت‌های بزرگ آنها عبارت بودند از:

«لات، عُزّی، منوت (منات) هُبَل و قیس.»

این بت‌ها به خصوص، مورد احترام شدید قوم ثمود بودند، آنها را شب و روز می‌پرستیدند، بت‌کده‌ها را به نام آنها نام‌گذاری کرده بودند، هیچ کس حق نداشت که آن بت‌کده‌ها را به عنوان مالکیت تصرّف کند، یا مرده خود را در آنها دفن نماید، اگر کسی تخلف می‌کرد، می‌گفتند: متخلفین مورد لعن هُبَل و منوت دو بت بزرگ قرار خواهند گرفت. خداوند بنده خالص خود به نام حضرت صالح (علیه‌السّلام) را که از خاندان خود آنها بود، و دارای عقلی کامل، حلمی وسیع و اخلاقی نیک بود، به عنوان پیامبر خدا به سوی آنها فرستاد تا راه را از چاه به ‌آنها نشان دهد، و آنها را از زنجیرهای ذلّت، ‌گمراهی، بت‌پرستی، تبعیضات، قبیله‌گرایی و تباهی‌های دیگر برهاند.

زیست‌گاه قوم ثمود

حِجْر نام سرزمینی بوده که این قوم در آن‌جا می‌زیستند. این سرزمین در وادی‌القری میان مدینه و شام قرار داشته است. همچنین در این آیات از چگونگی اقامت و زیست قوم ثمود در سرزمین «الحجر»... که ناحیه‌ای کوهستانی و پرصخره و سنگ بود، سخن رفته است. این سرزمین («الحجر»)، اقامت‌گاه ثمودیان، در شمال غربی حجاز و در میان راه قدیمی که مدینه منوره را به سرزمین تبوک ارتباط می‌دهد، قرار دارد.

امنیت ثمود در الحجر

آنان در کمال آسودگی و امنیت خاطر، از کوه‌ها خانه می‌تراشیدند. از این آیات دریافت می‌شود که کوه‌ها و دره‌های این سرزمین، از جنس سنگ‌های سست بود و به راحتی تراشیده می‌شد. همچنین مهارت قوم ثمود در تراشیدن کوه‌ها، پیشرفت آنان و به ویژه توانایی‌شان در هنر معماری و مهندسی و نقشه‌کشی ساختمان، در این آیات مشهود است.

تنعم ثمود در الحجر

قرآن کریم در این آیات به آسوده بودن قوم ثمود در سکونت‌گاه‌هاشان و متنعم بودن آنان از زمین‌ها و محصولات کشاورزی و باغی اشاره کرده است. آنان، کشتزارها و باغ‌های خود را از چشمه‌سارهایی که در اختیار داشتند سیراب می‌کردند و بسیاری از محصولات زراعی را به عمل می‌آوردند و به سبب حاصل‌خیزی باغات، به کاشت انواع مختلف درختان میوه به ویژه خرما می‌پرداختند. قرآن کریم در این آیات، شکوفه یا میوه درخت خرما را با وصف «هضیم» ستوده است که به معنای نازک، لطیف و زودهضم می‌باشد.

خصوصیات قوم ثمود

بحث‌های مختلفی درباره قوم ثمود مطرح می‌باشد؛ مثل زبان گویش آنان، دین ‌ و باورهای آن‌ها و غیره.

زبان قوم ثمود

مطالعات محققان درباره زبان و خط ثمودیان هنوز به نتیجه مورد اتفاقی نینجامیده است. (خط منسوب به قوم ثمود در کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام آمده است.)

به نظر برخی قوم ثمود از عرب‌های اصیل و فصیح‌اند که زبان عربی فصیح را از عاد فرا گرفته بودند و به‌همین زبان تکلم می‌کردند.

دین قوم ثمود

آنان بت‌پرست بودند. نام بت رَضو و بت رضی از بت‌های معروف عرب شمالی، صَلْم از اصنام منطقه تیماء، و دیگر آلهه این مناطق، در کتیبه‌های ثمودی آمده است. به گفته گراف، محراب روّافه عبادت‌گاه مرکزی و محل گردهمایی‌های اتحادیه قبایل ثمودی بود. این محراب همچنین در مسیر جاده تجاری بزرگ نبطی قرار داشت و ارتباط رومی‌ها را با قبایل ثمودی برقرار می‌کرد. نقش صلیب و نام مسیح که در ۴۷۶ میلادی بر یکی از کتیبه‌های ثمودی متعلق به ۲۶۷ میلادی، افزوده شده گواه آن است که مسیحیت در دوره‌ای در میان ایشان رواج داشته است. قوم ثمود از عرب بائده (اعرابی که دورانشان به سر رسیده) بودند، که خداوند متعال نسل آنان را منقرض کرد و هیچ اثر و نشانی از آنان باقی نگذارد.

حرفه قوم ثمود

ثمودیان، چنان‌که از متن گِل‌ نبشته‌ها برمی‌آید، عمدتاً کشاورز بودند و برخی از ایشان، به سبب موقعیت مراکز مسکونی خود در مسیر تجاری شام و مصر، به بازرگانی نیز اشتغال داشتند. همچنین حق عبور کاروان‌های تجاری رومی و نبطی از سرزمین‌های تحت اختیار ثمودیان، یکی از مهم‌ترین منابع ثروت ثمودیان بود. ضمناً، متن کتیبه‌های ثمودی بیان‌گر زندگی شبانی در میان ایشان است.

مدنیت در قوم ثمود

داستان ثمود در قرآن تا حدی نشانه‌هایی از مدنیت ثمودیان را آشکار می‌کند، از جمله اهمیت آب و چرخه زمانی استفاده از آن، وجود معماری ویژه و متکی بر سنگ، طول عمر و وسعت معیشت آنان و سرانجام سهم زنان در جامعه ثمودی که در تفاسیر متعدد این داستان بر آن تأکید شده است. گفته شده که به کارگیری سنگ در ساخت بناها و نیز احداث معابد و آرام‌گاه‌ها در کوه‌ها تحت تأثیر تمدن مصر بر قوم ثمود بوده است.  پیگولوسکایا احتمال داده است که ثمودیان از اقوام کوچ‌گری بوده‌اند که به مرحله معیّنی از رشد اجتماعی در نظام قبیله‌ای رسیده بودند. در حالی که بنا به نظری، ثمودیان، با توجه به تعدد و پراکندگی و ویژگی‌های متفاوت زبانیِ کتیبه‌های ثمودی، نه یک قبیله بلکه اتحادیه‌ای از قبایل متعدد بوده‌اند.

بازماندگان قوم ثمود

ظاهراً قوم ثمود در پی بلیه‌ای ناگهانی تقریباً به طور کامل نابود شد. بازماندگانِ اندکِ این بلیه از سرزمین حجر گریختند و به مکه، رمله، سامره و غَزّه مهاجرت کردند.

ثمودیان در فلسطین

مصطفی مراد دباغ وجود اماکن متعدد با نام صالح پیامبر را در فلسطین، دلیل سکونت بازماندگان ثمود در فلسطین دانسته است.

نسبت قبائل عرب و ثمود

به عقیده برخی قبیله ثقیف از اخلاف ثمود بوده‌اند، اما ابن خلدون در صحت این گفته تردید کرده است. به قولی، بنی‌هلال فرزندان قوم ثمودند.

عبور سپاه اسلام از ناحیه حجر

روایت شده است که در زمان عزیمت سپاه اسلام از مدینه به تبوک، هنگام عبور از ناحیه حِجر، رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از بیم آن‌که مبادا همراهانش دچار بلایی شوند که به قوم ثمود رسیده بود، دستور داد از آب آن‌جا ننوشند و با حالتی گریان از آن‌جا بگذرند.

حضرت صالح در قرآن

یکی از پیامبرانی که اسم او در قرآن آمده، حضرت صالح (علیه‌السّلام) است که نامش در قرآن یازده بار ذکر شده است. او از نواده‌های سام بن نوح از قبیله ثمود بود، بعضی سلسله نسب او را چنین ذکر نموده‌اند: «صالح بن عبید بن جابر بن ثمود» و بعضی دیگر او را به عنوان «صالح بن جابر بن ارم بن سام بن نوح» یاد کرده‌اند.

مقبره حضرت صالح

حضرت صالح (علیه‌السّلام) به زبان عربی سخن می‌گفت، و ۲۸۰ سال عمر کرد، قبرش در نجف اشرف یا بین حجرالاسود و مقام ابراهیم (علیه‌السّلام) در کنار کعبه قرار دارد. (روایت شده: حضرت علی (علیه‌السّلام) در بستر شهادت، به امام حسن (علیه‌السّلام) چنین وصیت کرد: «وقتی که از دنیا رفتم، پیکرم را در پشت این شهر (نجف که پشت شهر کوفه به حساب می‌آمد) در کنار قبر دو برادرم هود و صالح (علیه‌السّلام) به خاک بسپارید.»)

ماموریت حضرت صالح

بنابر آیات قرآن، خداوند پیامبری را به نام صالح، که از قوم ثمود بود، برای هدایت قوم ثمود، فرستاده شد تا آنان را از پرستش غیر خدا به یکتاپرستی فرا خواند. به نوشته مفسران در تفسیر آیه

«کَذَّبَتْ ثَمُودُ المُرْسَلینَ»،

قوم ثمود با تکذیب حضرت صالح، در حقیقت همه فرستادگان الهی را تکذیب کردند. با تلاش‌های شبانه‌روزی حضرت صالح، قوم خود را به سوی خدا و نیکی‌ها دعوت نمود، ولی آن قوم، از او اطاعت نکردند و سرانجام به عذاب سخت الهی گرفتار شدند. حضرت صالح سومین پیامبری است که پس از نوح (علیه‌السّلام) و هود (علیه‌السّلام) یک تنه بر ضد بت و بت‌پرستی و طاغوت‌های عصرش قیام کرد، و سال‌ها با آنها مبارزه و ستیز نمود. طبق بعضی از روایات، حضرت صالح (علیه‌السّلام) در شانزده سالگی به دعوت قوم به سوی خداپرستی پرداخت، و ۱۲۰ سال آنها را دعوت کرد، ولی جز‌ اندکی، به او ایمان نیاوردند. بر اساس تاریخ‌نگاری مسلمانان، زمان ظهور حضرت صالح در میان این قوم مقدّم بر نبوت ابراهیم (علیه‌السلام) بوده است.

مدائن صالح

سرزمین «الحجر» از آغاز تاریخ (درخشان) اسلام تاکنون به عنوان «العلا» نام گرفته است.

در سرزمین «العلا» ناحیه‌ای کهن و باستانی واقع بود که اکنون به سبب ارتباطش با صالح پیامبر، آن‌جا را «مدائن صالح» می‌نامند.

هنر ثمود در شهرسازی

آثار باستانی قوم ثمود در گذر ایام از میان نرفته است و برخی از خانه‌هایی که در دل صخره‌ها و کوه‌ها تراشیده بودند، پیوسته ماندگار بوده است و استادی و مهارت آنان در هنر شهرسازی از دقت‌های ظریفی که در ساخت این خانه‌ها به کار برده‌اند، نمودار است. کسانی که آثار باستانی قوم ثمود را در ناحیه «مدائن صالح» سرزمین «العلا» از نزدیک مشاهده کرده‌اند، می‌گویند این آثار در زیبایی و استحکام، بر آثار باستانی همانند آن در سرزمین نبطی‌ها در جنوب اردن، برتری قابل توجهی دارد.

آرام‌گاه ثمودیان در مدائن صالح

بناهای باشکوهی با نقوش پرندگان و حیوانات در مدائن صالح در دامنه کوه اَثالِث، در مغرب حِجْر، که بقایای اجساد انسانی در آن قرار داشته نیز این گمان را به وجود آورد که این بناها آرام‌گاه ثمودیان بوده است.

ثمود در اشعار جاهلی

از قوم ثمود در سروده‌های شاعران عصر جاهلی و شاعر مُخَضْرَمی چون حَسّان بن ثابت یاد شده است.

تقدم عاد بر ثمود در قرآن

در یادکرد اقوام و پیامبران پیشین نیز داستان این قوم پس از قوم عاد آمده است  که به نظر می‌رسد این ترتیب قرآنی، ترتیب تاریخی این دو قوم را نیز می‌رساند.

اعتقادات ثمود در قرآن

بنابر قرآن، قوم ثمود به پرستش غیر خدا می‌پرداختند و مشرک بودند. در یک حدیث از امام باقر (علیه‌السلام) آمده است که قوم ثمود هفتاد بت داشتند و آن‌ها را می‌پرستیدند.  بنابر روایتی دیگر از امام صادق (علیه‌السلام)، این قوم صخره‌ای بزرگ را می‌پرستیدند و سالی یک بار همگی پیرامون آن گرد می‌آمدند و در برابرش قربانی می‌کردند. همچنین بر اساس آیاتِ ۴ و ۵ سوره الحاقه، آنان منکر قیامت و ثواب و عقاب بودند.

فرازهایی از دعوت حضرت صالح

حضرت صالح (علیه‌السّلام) در دعوت و راهنمایی مردم، از راه‌های گوناگون وارد شده و به نصیحت آنها پرداخت، در این جا نظر شما را به چند نمونه از برنامه‌های تبلیغی حضرت صالح (علیه‌السّلام) جلب می‌کنیم:

دعوت به اجتناب از مادیات

ای قوم من! برای شما فرستاده امینی هستم، پرهیزکار باشید و از من پیروی کنید، من در برابر این دعوت، از شما اجر و مزدی نمی‌خواهم، اجر من تنها از جانب پروردگار جهانیان است، آیا شما می‌پندارید همیشه در نهایت امنیت در میان نعمت‌هایی که در دنیا وجود دارد، باقی می‌مانید؟ و در کنار این باغ‌ها، چشمه‌ها، زراعت‌ها و نخل‌هایی که میوه‌هایش شیرین و رسیده است جاودانه خواهید ماند؟ شما از کوه‌ها خانه‌هایی می‌تراشید، و در آن به عیش و نوش می‌پردازید این امور شما را سر مست و غافل ساخته است، از زندان خودپرستی بیرون آیید، و به فضای خداپرستی وارد شوید. از اسراف‌کاران و دنیاپرستان مرفّه پیروی نکنید، آنان که به فساد و تباهی دامن می‌زنند، و در فکر اصلاح نیستند.

دعوت به پرستش خدای واحد

‌ای مردم! تنها خدای یکتا و بی‌همتا را بپرسید، که جز او چیز دیگری خدای شما نیست، همان خداوندی که شما را از زمین آفرید، و آبادانی آن را به شما واگذار نمود، از او آمرزش بطلبید، سپس به سوی او باز می‌گردید، که پروردگارم (به بندگان خدا) نزدیک، و اجابت‌کننده تقاضای شما است. قوم گفتند: ‌ای صالح! تو پیش از این مایه امید ما بودی، آیا ما را از پرستش آن چه پدرانمان می‌پرستیدند نهی می‌کنی؟ و ما در مورد آنچه ما را به سوی آن دعوت می‌کنی در شک و تردید هستیم. حضرت صالح (علیه‌السّلام) فرمود:

«ای قوم من! اگر من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رحمت او به سراغم آمده باشد آیا می‌توانم از ابلاغ او سرپیچی کنم؟

اگر من نافرمانی او کنم، ‌چه کسی می‌تواند مرا در برابر او یاری دهد، بنابراین سخنان شما چیزی جز اطمینان به زیان‌کار بودن شما نمی‌افزاید.».

ترسیم راه نجات قوم

بنابراین به خود آیید، و درست فکر کنید و بدانید که راه نجات و رستگاری شما در نفی معبودهای باطل و آمدن زیر پوشش پرستش معبود یکتا و بی‌همتا است. ‌ای مردم! چرا برای انجام بدی قبل از نیکی شتاب می‌کنید؟

و به جای شتافتن به سوی رحمت الهی، به سوی عذاب خدا حرکت می‌نمایید؟ چرا از درگاه خداوند، تقاضای عفو و آمرزش نمی‌کنید؟ که اگر چنین کنید شاید مشمول رحمت الهی شوید، این همه لجاجت و خیره‌سری و غفلت برای چیست؟. کوتاه سخن آن که، ‌تمام رسالت و دعوت این پیامبر بزرگ در این جمله خلاصه می‌شد که:

«اَنِ اعْبُدُوا اللهَ؛ خدا را بپرستید»‌.

آری بندگان خدا، زیر بنا و عصاره همه تعلیمات فرستادگان خدا است.

نهایت دلسوزی صالح بر قوم

حضرت صالح (علیه‌السّلام) در دعوت قوم خود، نهایت محبّت و دلسوزی را نمود و با تعبیر مکرّرِ «ای قوم من! » خواست تا حسّ خویشاوندی آنها را به سوی خود جلب کند، ولی آنها در برابر آن همه دلسوزی‌ها، و منطق و راهنمایی‌های مهرانگیز صالح (علیه‌السّلام)، با طغیان و سرکشی لجوجانه، دعوت صالح (علیه‌السّلام) را رد کردند، و بی‌شرمانه و گستاخانه در برابر او و دعوت‌های دلسوزانه او، ایستادند، و به کار شکنی‌ و مخالفت شدید پرداختند.

مخالفت قوم با حضرت صالح

مخالفت آنها عمومی بود و جز‌ اندکی به آن حضرت ایمان نیاوردند، مطابق بعضی از روایات این گروه‌ اندک، پس از دیدن معجزه پیدایش ناقه صالح، ‌ایمان آوردند، نخست هفتاد نفر بودند، سپس مرتد شدند و تنها شش نفر از آنها باقی ماند، که یکی از آنها هم در شک و تردید به سر می‌برد و سرانجام به مخالفان پیوست. (موضوع ایمان آوردن گروهی به صالح (علیه‌السّلام) در آیات ۷۵ و ۷۶ سوره اعراف، و ۴۵ سوره نمل،  و ۶۶ سوره هود، آمده است. و در آیه ۷۵ و ۷۶ سوره اعراف، مخالفان حضرت صالح به عنوان مَلَا و مستکبران و مؤمنان به او به عنوان مستضعفان ذکر شده‌اند. و آیه ۶۶ هود، حاکی است عذاب سختی که بر قوم ثمود وارد شد، همه جز صالح و مؤمنان به او را به هلاکت رسانید.)  بعضی تعداد ایمان آورندگان به صالح (علیه‌السّلام) را که از عذاب نجات یافتند، تا چهار هزار نوشته‌اند.

عکس‌العمل قوم در برابر دعوت

حضرت صالح ده‌ها سال، قوم ثمود را به سوی خدا و یکتاپرستی دعوت کرد، ولی قوم ثمود با برخوردهای شدید و لجاجت سخت از پاسخ مثبت به صالح (علیه‌السّلام) امتناع ورزیدند، و با تهمت‌های ناجوانمردانه به آن حضرت، به کارشکنی پرداختند. گفتند: «آیا ما از بشری از جنس خود پیروی کنیم؟ اگر چنین کنیم در گمراهی و جنون خواهیم بود، آیا در میان ما تنها بر این شخص (صالح) وحی نازل شده است؟ نه، او آدم بسیار دروغگوی هوس‌بازی است»‌.

هشدار قوم به عذاب الهی

صالح (علیه‌السّلام) به‌ اندرز دل‌سوزانه قوم پرداخت، و آنها را از عذاب سخت الهی هشدار دارد، و اعلام کرد تا عذاب نیامده، خود را در پرتو ایمان نجات دهید و از خواب غفلت بیدار شده و از طغیان و سرکشی، دست بکشید، چرا که خمیر مایه گمراهی‌ها، غرور و سرمستی است. ولی سرکشی و غرور آن قوم به جایی رسید که بروز حضرت صالح و اصحابش را به فال بد گرفتند و آنها را دروغ‌گو خواندند و وجود آنها را مایه بدبختی خود دانستند، با این که سزاوار بود آن حضرت و اصحابش را مایه برکت و سعادت ابدی بدانند. صالح (علیه‌السّلام) به آنها فرمود:

«طائِرُکُمْ عِنْدَ اللهِ بَلْ اَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ؛

فال بد و بخت و طالع شما در نزد خدا است، او است که شما را (نه ما را) به خاطر اعمالتان گرفتار مصائب و بدبختی ساخته است».

و این برنامه، در حقیقت آزمایش بزرگ الهی برای شما است، اینها هشدار و بیدار باش است، تا کسانی که شایستگی و قابلیت دارند، از خواب غفلت بیدار گردند، و با اصلاح مسیر خود، به سوی تکامل و خدای بزرگ، راه یابند‌.

درخواست معجزه

ثمود از صالح (علیه‌السلام) برای اثبات مدعایش تقاضای معجزه کردند. طبق روایات، نوع معجزه را نیز مشخص نمودند و از صالح (علیه‌السلام) خواستند از درون صخره بزرگی، که آن را محترم می‌شمردند و عبادتش می‌کردند، ناقه (شتر ماده)ای شیرده بیرون آورد.

ویژگی‌های ناقه صالح

خدا خواسته آنان را برآورد و صالح از ایشان خواست که ناقه را به حال خود واگذارند و به آن آزار نرسانند، در غیر این صورت، گرفتار عذاب الهی خواهند شد.

از قرآن دانسته می‌شود که برخی خصوصیات ناقه صالح با شترهای دیگر متفاوت بوده است. یکی از ویژگی‌های شگفت‌انگیز و معجزه‌سان این شتر ماده، آب نوشیدنش بود که در برخی از آیات قرآن به آن اشاره شده است.

تقسیم شدن آب

صالح (علیه‌السلام) آب را میان ثمودیان و ناقه قسمت کرده بود؛ بدین‌گونه که مقرر شد یک روز ثمودیان از آب استفاده کنند و روز دیگر آب را در اختیار ناقه بگذارند تا هر چه می‌خواهد بنوشد. او همچنین ثمودیان را هشدار داده بود که این ناقه را هرگز آسیب و گزندی نرسانند تا مبادا به عذاب الهی گرفتار آیند.

واکنش مردم به دعوت صالح

بر پایه قرآن کریم، قوم ثمود در برابر دعوت صالحِ پیامبر به دو دسته متخاصم تقسیم شدند. برخورد شدید قوم ثمود به جایی رسید که به گروه‌های نُه‌گانه تقسیم شدند، و با سازماندهی و برنامه‌ریزی فسادانگیز خود، به کارشکنی پرداختند، و به همدیگر گفتند: بیایید به خدا سوگند یاد کنیم که بر صالح (علیه‌السّلام) و خانواده‌اش شبیخون بزنیم و آنها را به قتل رسانیم، سپس به کسی که مطالبه خون او را می‌کند بگوییم ما از خانواده او خبر نداشتیم، و ما در ادّعای خود راستگو هستیم‌.

به نظر طباطبائی، معنای آیه این نیست که آنان به دو دسته مشخص و معیّن تقسیم شدند، بلکه مقصود این است که شماری از آنان ایمان آوردند و برخی کفر ورزیدند.

سه گروه شدن ثمود

آنان، بنابر مضمون آیه ۷۵ سوره اعراف، در حقیقت سه گروه شدند:

سران قوم که استکبار ورزیدند،

مستضعفانی که ایمان آوردند

و مستضعفانی که کفر ورزیدند.

توطئه قتل حضرت صالح

قرآن کریم همچنین از نُه گروه تبه‌کار در قوم ثمود یاد کرده است که هم‌سوگند شدند تا صالح (علیه‌السلام) و خانواده‌اش را در یک شبیخون به قتل رسانند و سپس کشتن آنها را انکار کنند، اما آنان نمی‌دانستند که خداوند متعال از نیرنگ‌شان آگاه است و نابودشان خواهد کرد. بنابر بعضی گزارش‌ها، آنان نُه تن بودند که سرانجام خداوند مخفیگاه‌شان را که در غاری بود، بر سرشان فرود آورد و نابودشان کرد.

کشته شدن ناقة‌الله

با همه تأکیدات و هشدارهای صالح (علیه‌السلام) در پاس‌داشت ناقه و آزار نرساندن به او قوم ثمود از این فرمان روی بر تافتند و سرانجام ناقه خداوند را کشتند؛ با این که از میان ثمودیان یک تن ناقه را پی کرد ولی قرآن کریم پی‌کردن ناقه را به همه آنان نسبت داده است. چرا که همه آن کافران او را به این کار واداشتند.

قاتل ناقه در قرآن

بنابر آیه ۲۹ سوره قمر، ثمودیان یک تن را برای این کار انتخاب کردند که قرآن کریم او را نگون‌بخت‌ترین این قوم خوانده است. قرآن کریم، (در آیه دیگر) آن یک تن را که به این کردار پلید دست زد، اشقا (بدبخت‌ترین) قوم ثمود معرفی می‌کند. علامه طباطبائی از سیاق آیات پایانی سوره شمس نتیجه گرفته است که ثمودیان آن شخص را به این کار واداشتند.

روایت پیامبر در قاتل ناقه

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم) در حدیثی، قاتل ناقه صالح (علیه‌السلام) را از متنفذان و بزرگان قوم ثمود معرفی کرده است. نام این شخص در روایات، قدار بن سالف|قُدار بن سالف ذکر شده که به احمر ثمود شهرت داشته و در زبان عربی مثل|مَثل شومی و شقاوت است. شماری از مفسران شیعه، با استناد به روایتی نبوی، از همانندی کشنده ناقه صالح (علیه‌السلام) («أشْقَی‌الاوَّلین»، بدبخت‌ترین پیشینیان) و قاتل علی (علیه‌السلام) («أشْقَی‌الاخِرین»، بدبخت‌ترین آیندگان) سخن گفته‌اند. احمد بن حنبل نیز در مسند خود با نقل روایتی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به آن اشاره کرده است.

خنثی شدن توطئه توطئه‌گران

در تاریخ آمده: در کنار شهر حِجر کوهی بود که غار و شکافی داشت، صالح (علیه‌السّلام) برای عبادت خدا به آن جا می‌رفت، و گاه شبانه به آنجا می‌رفت و به مناجات و شب‌زنده‌داری می‌پرداخت.

دشمنان توطئه‌گر که آن حضرت را تهدید به قتل کرده بودند تصمیم گرفتند به‌طور محرمانه به آن کوه رفته و در پشت سنگ‌های کوه پنهان شوند و در کمین حضرت صالح به سر برند، وقتی که صالح به آن جا آمد، او را به قتل رسانند، و پس از شهادتش به خانه او حمله‌ور شده و شبانه کار اهل خانه را یکسره نمایند، سپس مخفیانه به خانه‌های خود برگردند. و اگر کسی از این حادثه پرسید، اظهار بی‌اطّلاعی نمایند. ولی خداوند به طرز عجیبی توطئه آنها را خنثی کرد، آنها هنگامی که در گوشه‌ای از کوه کمین کرده بودند، کوه ریزش کرد، ‌و صخره بسیار بزرگی از بالای کوه سرازیر شد و آنها را در لحظه‌ای کوتاه، در هم کوبید و نابود کرد.

خداوند در قرآن به این مطلب اشاره کرده و می‌فرماید:

«وَ مَکَرُوا مَکْراً وَ مَکَرْنا مَکْراً وَ هُمْ لا یشْعُرُونَ؛ آنها نقشه مهمی کشیدند و ما هم نقشه مهمی، در حالی که آنها خبر نداشتند».

سرانجام قوم ثمود

پس از آن‌که ثمودیان ناقه را پی کردند، حضرت صالح به آنان وعید داد که فقط سه روز دیگر از زندگانی در دنیا برخوردار خواهند بود. بر پایه برخی گزارش‌ها، رنگ رخسار قوم ثمود در روز نخست زرد، روز دوم سرخ و روز سوم سیاه شد و در این روز به عذاب الهی گرفتار آمدند به‌طوری که هیچ‌کس از ایشان باقی نماند و چنان عذاب مرگ‌باری بر ثمودیان فرود آمد که جملگی چون گیاهان خشکیده، خرد شدند. چون هنگام عذاب فرا رسید، صالح و پیروان باایمان نجات یافتند.

تعبیرات قرآن از عذاب ثمود

قرآن کریم از عذاب قوم ثمود با عنوان‌های «صاعِقَه» (آذرخش)، «صَیْحَه» (بانگ مرگ‌بار) و «رَجْفَه» (زمین‌لرزه) یاد کرده است ولی ظاهراً میان این عناوین تعارضی وجود ندارد و آن‌ها حاکی از مراحل و درجات گوناگون آن عذاب‌اند.

وضع زندگی قوم ثمود در قرآن

قرآن کریم همچنین به مهارت قوم ثمود در ساختن خانه با تراشیدن کوه‌ها و صخره‌ها و ساختن کوشک‌ها و کاخ‌ها در دشت‌ها  و نیز به سرزمین آباد و حاصل‌خیز آنان اشاره کرده است. (تفصیل قصه‌ها و روایات شیعه و سنّی درباره قوم ثمود، در کتاب‌های قصص الانبیاء ثعلبی، قصص الانبیاء ابن کثیرو بحارالانوارآمده است).

منبع : اینجا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.